ستایش جونستایش جون، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

ستایش و نیایش دو پرنسس دوست داشتنی

آنچه گذشت....

1393/4/14 20:15
نویسنده : مامان
344 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه اونایی که وقت میذارن و وبلاگ ستایش و نیایش رو نگاه میکنن.خیلی وقته که واقعا وقت نکردم پای کامپیوتر بشینم و خاطرات دختران عزیزم رو بنویسم البته همین الان هم که یعنی به اصطلاح وقت کردم پای کامپیوتر بشینم بین نوشتن نیایش رو حمام دادم و بماند کارهای کوچیک دیگه.خدا را شکر سوم تیر ماه عمل مجدد ستایش واسه در آوردن پلاتین ها با موفقیت انجام شد.اون روز ستایش خیلی ترسیده بود اونقدر گریه و داد و بیداد میکرد که لباس عمل به تنش نکردن و دکتر هم اولین نفر عملش کرد ولی خدا را شکر بعدش درد آنچنانی نداشت.دیگه همونجا ستایش ازم قول گرفت که بریم اهواز پیش خاله آمنه که با هیچ کس عوضش نمیکنه.فرداش یعنی چهارم رفتیم و جاتون خالی خیییییییییلی خوش گذشت .یه هفته تقریبا اونجا بودیم و چون هوا گرم بود شبا دیر وقت بیشتر میرفتیم بیرون.ستایش که از خاله جونش سیر نمیشد و موقع برگشت هم باز گریه میکرد که من میمونم و شما برید.چند تا عکس رو با پسر خاله آراد می بینیم.

  

اینم از شیطنتهای بچه ها که همه خوردنی ها رو میریزند و خوشحالند.

و این یکی که ستایش با آقا خرگوشه  عکس گرفت.

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان زهره
17 تیر 93 11:33
خدا رو شکر که دستش بهتر شده و دیگه راحت شد خوش گذشته ستایش خانمی خونه خاله جون